قرآن و اهل بیت ع

قرآن و اهل بیت ع دو گوهر گرانبها

قرآن و اهل بیت ع دو گوهر گرانبها

با تمسک به «قرآن و اهل بیت » می توانیم به سعادت واقعی برسیم.

بایگانی


باسمه تعالی


محبّت الهی از منظر قرآن و سنّت

 سلطان علی نایبی
محبتّ الهی از مباحث کاربردی در حوزه علوم نظری اسلامی و نیز عرفان عملی در اسلام می باشد، بررسی این مطلب، می تواند ما را در جهت نیل به این مقام عظمی یاری رساند.
شرح مفردات:
راغب اصفهانی می گوید: تمام شی به آن است که به چیزی از خارجش نیازی نداردتا آن را تمام کند.بر خلاف ناقص که نیازمند چیزی از خارج است تا آن را تمام نماید.[1]

 



و کمال شی به آن است که غرض از آن شی حاصل شده باشد.[2]
محبت از ریشه حبب است و ضدّ بغض است.[3]
راغب اصفهانی ذیل آیه شریفه« فسوف یاتی الله بقوم یحبّهم و یحبّونه» می گوید: محبت خداوند نسبت به بندگان  نعمت دادن به بنده است و محبّت بنده به خدا
وند طلب نزدیکی نزد خداوند است.[4]
1-    ویژگی های محبّت
2-1-        ریشه محبّت : ریشه محبّت دو چیز است: الف) وجود کمال در محبوب  ب) معرفت محب نسبت به آن. [5]
انسان موجودی کمال طلب است، از این رو اگر مطلوب خود را که همان کمال است، در شی یا

شخصی ببیند، محبّت و علاقه به آن در دلش جای می گیرد و تلاش می کند به آن نزدیک شود، خود را شبیه آن گرداند و... بدین ترتیب، محبّت از یک سو معلول معرفت و از سوی دیگر، علّت انقیاد در برابر کامل است؛ پس هر چه ادراک و معرفت بیشتر باشد، محبّت بیشتر می شود و در نتیجه اطاعت افزون تری را به دنبال دارد.[6]
2-1-1- خداوند کمال مطلق هستی
رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏[7]
خداوند متعال به همه موجودات عنایت فرموده تنها اوست که آنان را خلق کرده است. بنابرین کمال مطلق فقط او می تواند باشد و لا غیر.
در مناجات امیرالمومنین (ع) می خوانیم: مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلَّا الْمَوْلَى مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمَالِکُ وَ أَنَا الْمَمْلُوکُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ إِلَّا الْمَالِکُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْعَزِیزُ وَ أَنَا الذَّلِیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الذَّلِیلَ إِلَّا الْعَزِیزُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلَّا الْخَالِقُ[8]
از مناجات متواضعانه ایشان مشخّص می شود که ایشان فقط خداوند را واجد کمالات حقیقیه می شمارند و انسان همیشه در برابر خدای متعال در درجات پائین تر قرار دارد و حق ندارد در برابر او مغرور شود : َیاأَیُّهَاالْإِنْسانُ‏ماغَرَّکَ‏بِرَبِّکَ‏الْکَرِیمِ‏- الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ‏ -‏ فِی أَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَک‏[9]خداوندی که انسان را خلق نمود و به او نعمت بودن در این هستی را عنایت کرد.
یادر نهج البلاغه می فرماید: ِ الَّذِی‏لَیْسَ‏لِصِفَتِهِ‏حَدٌّمَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُود[10]؛ ، خدایى که اوصافش در چهار چوب حدود نگنجد، و به ظرف وصف در نیاید، و در مدار وقت معدود، و مدّت محدود قرار نگیرد.[11]
از آن جایی که  خداوند متعال  کمال مطلق هستی است، بهترین گزینه برای محبّت ورزیدن و عشق ورزیدن است.
2-1-2- معرفت مقدّمه محبّت الهی
معرفت و شناخت به چیزی مقدّمه محبّت به آن شی است.اگر به چیزی معرفت نداشته باشیم محال است محبّت داشته باشیم. و این امر در متون دینی در ارتباط با محبّت الهی نیز به چشم می خورد.
امیر المومنین(ع) می فرمایند: أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُه‏[12] اوّل دین و سرآغاز دین شناخت خداست،کسی که هیچ شناختی از خداوند ندارد، در حقیقت دینی ندارد .
امام مجتبى علیه السلام مى فرماید که :مَن عَرَفَ اللّه َ أحَبَّه.[13]
در حدیثی امام صادق علیه‏السلام بر این حقیقت این چنین تأکید می‏فرماید:
وَ الْحُبُ‏ فَرْعُ‏ الْمَعْرِفَة[14]تا زمانی که  به چیز ی معرفت پیدا نکردیم نمی توانیم محبّت پیدا کنیم.
 امیر المومنین (ع)  می فرمایند: یَاغَایَةَآمَالِ‏الْعَارِفِین‏[15] ای منتها آرزوی عارفین. در این دعای شریفه حضرت خداوند  منتهای آرزوی عارفان قرار داده است.کسانی می توانند بگویند آخرین آرزوی ما خداوند است که نسبت به حضرتش معرفت داشته باشند.
معرفت الهی در اجابت دعاها نیز موثّر است.
وَ قَدْ رُوِیَ عَنْ مَوْلَانَا الصَّادِقِ ص‏ أَنَّهُ قِیلَ لَهُ مَا بَالُنَا نَدْعُو اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ فَلَا یُسْتَجَابُ لَنَا فَقَالَ لِأَنَّکُمْ‏تَدْعُونَ‏مَنْ‏لَاتَعْرِفُونَ‏.[16]
از امام صادق ع سوال نمودند: چرا ما دعا می کنیم ولی اجابت نمی شود؟ فرمودند: زیرا شما کسی را دعا می کنید که هیچ معرفتی نسبت به آن ندارید.
از این روایت شریفه فهمیده می شود که قبل از اینکه به دعا بپردازیم باید به شناخت خداوند روی آوریم.
در روایتی دیگر می فرماید:
لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی فَضْلِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مَدُّوا أَعْیُنَهُمْ إِلَى مَا مَتَّعَ اللَّهُ بِهِ الْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَةِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ نَعِیمِهَا وَ کَانَتْ دُنْیَاهُمْ أَقَلَّ عِنْدَهُمْ مِمَّا یَطَئُونَهُ بِأَرْجُلِهِمْ وَ لَنُعِّمُوا بِمَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ تَلَذَّذُوا بِهَا تَلَذُّذَ مَنْ لَمْ یَزَلْ فِی‏رَوْضَاتِ‏الْجِنَانِ‏مَعَ‏أَوْلِیَاءِاللَّهِ‏ إِنَّ مَعْرِفَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آنِسٌ مِنْ کُلِّ وَحْشَةٍ وَ صَاحِبٌ مِنْ کُلِّ وَحْدَةٍ وَ نُورٌ مِنْ کُلِّ ظُلْمَةٍ وَ قُوَّةٌ مِنْ کُلِّ ضَعْفٍ وَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ سُقْم‏[17]
از امام صادق (ع) فرمود: اگر مردم مى‏دانستند آنچه را در فضل معرفت خدا است عز و جل چشم نمى‏داشتند بدان چه خدا بدشمنان خود داده است از شکوفانى زندگانى دنیا و نعمت آن و دنیایشان در نظرشان فروتر باشد از آنچه زیر گام خود بمالند و پاى مال کنند و هر آینه به شناختن خدا عز و جل متنعم باشند و از آن کامجو گردند بمانند کسى که در گلستان‏هاى بهشت با دوستان خدا بسر برد.
راستى معرفت خدا عز و جل از هر هراس آرامش باشد و در هر گونه تنهائى یار و همدم است و در هر تاریکى چراغ فروزان است و از هر ناتوانى نیروبخش است و براى هر دردى درمان است.[18]
کسی که لذّت معرفه الله را بداند آن چنان خود را کام روا می بیند که گویی در روضه رضوان است و همیشه این معرفت یارو همدم او خواهد بود.
2-2-        محبّت محدود است.
 محبّت در حقیقت، دل دادن به شی یا شخص مورد علاقه است؛ پروردگار عالم بیش از یک قلب برای هیچ کس قرار نداده است:ماجَعَلَ‏اللَّهُ‏لِرَجُلٍ‏مِنْ‏قَلْبَیْنِ‏فِی‏جَوْفِه‏»[19]
از سوی دیگر می دانیم گنجاندن دوظرف متضاد در یک ظرف، موجب فساد هردو یا یکی از آنها می شود حبّ الهی و محبّت دنیا در یک ظرف جمع نمی شود؛ کَمَا أَنَّ الشَّمْسَ وَ اللَّیْلَ لَا یَجْتَمِعَانِ کَذَلِکَ حُبُ‏اللَّهِ‏وَحُبُ‏الدُّنْیَالَایَجْتَمِعَان‏[20] همچنانکه خورشید و شب جمع نمی شوند حبّ خداوندو حبّ دنیا نیز جمع نمی گردد.
کَیْفَ‏یَدَّعِی‏حُبَ‏اللَّهِ‏مَنْ‏سَکَنَ‏قَلْبَهُ‏حُبُ‏الدُّنْیَا[21]
لذا حضرت امام سجّاد علیه السّلام در دعای سحر (معروف به دعای ابوحمزه ثمالی) می فرمایند:
َ وَ لَا خَرَجَ‏حُبُّکَ‏ مِنْ‏[22] قَلْبِی أَنَا لَاأَنْسَى أَیَادِیَکَ عِنْدِی وَ سِتْرَکَ عَلَیَّ فِی دَارِ الدُّنْیَا سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی‏[23]
یعنی پروردگارا، حبّ دنیا را از قلبم خارج کن،و قبل از آن از حبّ الهی یاد کردند، و این اشاره به این معنا دارد که حبّ الله و حب دنیا در یک قلب جمع نمی گردد.
 
2-3-        محبّت به خداوند منتهای درجه روحانی هر انسان
آخرین مرتبه روحانی انسان دست یافتن به محبت الهی است؛ به گونه ای که مقامات معنوی بعد از آن، مانند: شوق، رضا و... ثمره ای از ثمرات محبّت است، چنان که مقامات قبل از آن، مانند : توبه ، صبر، زهد و... از مقدّمات آن شمرده می شود.[24]
ازامیرالمومنین (ع) نقل شده است : پاکیزه ترین و لذیذترین چیز در بهشت ، دوستی خدا و دوستی در راه خدا و ثنای الهی است:
َ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِنَّ أَطْیَبَ شَیْ‏ءٍ فِی الْجَنَّةِ وَ أَلَذَّهُ‏حُبُ‏اللَّهِ‏ وَ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِله[25]
2-4-        حقیقت حبّ به خدا یعنی توجّه کامل به خدا
هر قدر حبّ محبوب در نفس، بیشتر شود، اشتغال و روی گردانی از نفسش به سوی محبوب بیشتر می شود تا اینکه به جایی می رسد که کاملا متوجّه پرودرگار می گردد[26] و این قول امام سجّاد (ع) است:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ‏بِانْقِطَاعِی‏ إِلَیْکَ (2) وَ أَقْبَلْتُ بِکُلِّی عَلَیْکَ [27]
و قول امیرالمومنین (ع):
َ إِلَهِی هَبْ‏لِی‏کَمَالَ‏الِانْقِطَاعِ‏إِلَیْکَ‏ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک‏[28]
 
همچنین در مناجات شعبانیه می فرمایند:
وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِی‏النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّی إِیَّاک‏[29]
 اگر در مقامی که عذاب می شود، به فکر خودش باشد ، طیبعتا نباید خداوند را آنگونه محبّت آمیز صدا بزد ، پس حتما از خودش نیز رویگردان شده و فقط به خداوند توجّه دارد.پس این توجّه کامل به خدا است که اینگونه  انسان را عاشق می کند.
2-5-        کیفیّت محبّت خداوند نسبت به بندگان
محبّت خداوند به بندگان کشف حجاب از قلب بنده است و آمادگی مقدّماتی که اورا به قرب الهی می رساند.و علامت محبّت خداوند نسبت به بنده این است که به بنده توفیق دهد تا از دار غرور و دنیا به عالم نور دل ببندد.و انس به  خدای تعالی برقرار کند و فقط به او بیندیشد که در حدیث آمده است:
ُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ‏سَمْعَهُ‏ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بها‏[30]
و حدیث شریف مبالغه در حبّ الهی نسبت به بندگان است و بیانی است بر استیلای محبّت الهی بر ظاهر و باطن و نهان  و آشکار عبد .
و مراد از حدیث شریف این است: زمانی که بنده ام را دوست داشتم و محبّ او شدم او را به مجلس انس خویش جذب می کنم ، و افکار او را به عالم قدس منصرف می گردانم تا اینکه فکر او غرق در اسرار ملکوت شود تا اینکه این محبّت با  خون و گوشت او آمیخته شود بگونه ای که از خودش غافل شده و در این حالت  من به منزله گوش و چشم و زبان و دست او خواهم بود .[31]
3-           رابطه محبّت و عبادت
عبادت یکی از طرقی است که ما را به معرفه الله می رساند هر قدر عبادت مخلصانه تر باشد،معرفت و قرب ما به خداوند نزدیک تر خواهدشد، لذا فرمود:
وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَیَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یَقُولُ مَنْ أَهَانَ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ فَقَدِ اسْتَقْبَلَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنُ بِمِثْلِ أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ إِنَّهُ لَیَتَنَفَّلُ لِی حَتَّى أُحِبَّه‏[32]
محبّت الهی تحققّ نمی پذیرد مگر با نشان دادن و اظهار این محبّت .
همچنانکه در عشق های مجازی باید این عشق بروز یابد و آن را آشکار کرد تا به نتیجه ای رسید در عشق حقیقی، و عشق به حضرت ربّ، نیز باید محبّت خود را نسبت به کمال مطلق و زیبایی مطلق نشان داد ، و بهترین ظهور در امر محبّت الهی، عبادت است. امام صادق (ع) در این زمینه روایتی دارند:
عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ مَوْلَایَ الصَّادِقَ ع یَقُولُ‏ کَانَ فِیمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع أَنْ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ عِمْرَانَ کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی‏فَإِذَاجَنَّهُ‏اللَّیْلُ‏نَامَ‏عَنِّی‏ أَ لَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِیبِهِ هَا أَنَا ذَا یَا ابْنَ عِمْرَانَ مُطَّلِعٌ عَلَى أَحِبَّائِی إِذَا جَنَّهُمُ‏ اللَّیْلُ حَوَّلْتُ أَبْصَارَهُمْ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ مَثَّلْتُ عُقُوبَتِی بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ یُخَاطِبُونِّی عَنِ الْمُشَاهَدَةِ وَ یُکَلِّمُونِّی عَنِ الْحُضُورِ یَا ابْنَ عِمْرَانَ هَبْ لِی مِنْ قَلْبِکَ الْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِکَ الْخُضُوعَ وَ مِنْ عَیْنَیْکَ الدُّمُوعَ فِی ظُلَمِ اللَّیْلِ وَ ادْعُنِی فَإِنَّکَ تَجِدُنِی قَرِیباً مُجِیباً.[33]
اى پسر عمران دروغگوید کسى که گمان برد مرا دوست دارد و چون شبش فرو گیرد بخوابد و یاد من نکند مگر نیست که هر دوستى خلوت با دوست را میخواهد من اى پسر عمران چون شب شود بر دوستانم متوجه شوم دیده آنها را بر دلشان نهم و کیفرم را برابر چشمان مجسم کنم و مرا مشاهده کنند و با من حضورى گفتگو نمایند اى پسر عمران از دلت بمن خشوع بده و از تنت خضوع و از دو چشمت اشک در تاریکى شب و مرا بخوان که مرا بیابى نزدیک و اجابت کن.[34]
و در حدیثی دیگرامام صادق ع می  فرماید:
الْعِبَادَةُ[35] ثَلَاثَةٌ: قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ خَوْفاً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ، وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ، وَ قَوْمٌ عَبَدُوااللَّهَ‏حُبّاًلَهُ‏فَتِلْکَ‏عِبَادَةُالْأَحْرَارِ، وَ هِیَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ[36].[37]
در این روایت شریفه عبادتی ، از روی محبّت نام برده شده است که شائبه ترس از جهنّم یا  رغبت به بهشت در آن نباشد، و بین عبادت بنده و محبّت او نسبت به پروردگار ارتباط مستقیم بر قرار کرده است.و می توان بدین نتیجه رسید که زمانی بنده می تواند ادّعای محبّت الهی را بنماید که عبادتش در مقام حبّ باشد ، نه از روی ترس یا رغبت.
درحدیثی دیگر خداوند این عبادت عاشقانه را می ستاید.:
طوبی لِقَوْمٍ‏عَبَدُونِی‏حُبّاً وَ اتَّخَذُونِی إِلَهاً وَ رَبّاً سَهِرُوا اللَّیْلَ وَ دَأَبُوا النَّهَارَ طَلَباً لِوَجْهِی مِنْ غَیْرِ رَهْبَةٍ وَ لَا رَغْبَةٍ وَ لَا لِنَارٍ وَ لَا جَنَّةٍ بَلْ لِلْمَحَبَّةِ الصَّحِیحَةِ وَ الْإِرَادَةِ الصَّرِیحَةِ وَ الِانْقِطَاعِ عَنِ الْکُلِّ إِلَیَّ وَ الِاتِّکَالِ مِنْ بَیْنِ الْجَمِیعِ عَلَیَّ فَحَقٌّ عَلَیَّ أَنْ أَسْبُرَهُمْ طَوِیلًا وَ أُحَمِّلَهُمْ مِنْ حُبِّی عِبْ‏ءاً ثَقِیلا[38]
خوشا آنان که از روى عشق مرا پرستیدند و مرا معبود و پروردگار خود گرفتند، به خاطر من شبها نخوابیدند و روزها کوشیدند و این نه از روى ترسى بود و نه از بهر امیدى، نه از هراس دوزخى بود و نه به طمع بهشتى، بلکه به سبب محبّت راستین و اراده بى شائبه و بریدن از همه چیز و دل بستن به من بود
4-           رابطه محبّت الهی و ذکر
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَاللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّهُ‏اللَّهُ‏ وَ مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً کُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ بَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ.[39]
هرکه بسیار یاد خداوند ـ عزّ وجلّ ـ کند ، خداوند ، دوستش خواهد داشت
إِذَا رَأَیْتَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یُؤْنِسُکَ بِذِکْرِهِ‏فَقَدْأَحَبَّکَ‏.[40]
زمانی که دیدی خدا تو را با ذکر خود مانوس ساخته است، پس خدا تو را دوست داشته است
 در این روایت شریفه خداوند متعال محبّان خود را توفیق ذکر می دهد، پس اگر بنده ای به یاد خداست، معلوم می شود اوّل خداوند به یاد او بوده که این توفیق را به او عنایت نموده است. و این کلامی است که بارها در فرمایشات شفاهی حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله )شنیده ایم.
الذِّکْرُمِفْتَاحُ‏الْأُنْسِ‏.[41]
ذِکْرُاللَّهِ‏قُوتُ‏ النُّفُوسِ وَ مُجَالَسَةُ الْمَحْبُوبِ[42]
 
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ابْنَ آدَمَ اذْکُرْنِی‏فِی‏نَفْسِکَ‏أَذْکُرْکَ‏فِی‏نَفْسِی‏ ابْنَ آدَمَ اذْکُرْنِی فِی خَلَاءٍ أَذْکُرْکَ فِی خَلَاءٍ ابْنَ آدَمَ اذْکُرْنِی فِی مَلَإٍ أَذْکُرْکَ فِی مَلَإٍ خَیْرٍ مِنْ مَلَائِکَ وَ قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ یَذْکُرُ اللَّهَ فِی مَلَإٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی مَلَإٍ مِنَ الْمَلَائِکَة[43]
 
5-           محبّت الهی درسیره و سخنان اهل بیت (ع)
5-1-         
دعا و درخواست محبّت الهی توسط اهل بیت (ع)
از آن جا که در قلب بیش از یک محبّت نمی گنجد، اهل بیت عصمت،قلبی فارغ از هر چیز و مالامال از عشق به خدا را از او طلب می کردند:
إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ لِقُرْبِکَ وَ وَلَایَتِکَ وَ أَخْلَصْتَهُ لِوُدِّکَ وَ مَحَبَّتِکَ،...وَ فَرَّغْتَ‏فُؤَادَهُ‏لِحُبک[44]
و از خداوند می خواستند که نهال شوق به خود را در باغ سینه هاشان سبز و خرّم گرداند، و سوز محبّتش سراسر قلب هایشان را فرا گیرد:
إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِنَ‏الَّذِینَ‏تَرَسَّخَتْ‏ أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَیْکَ فِی حَدَائِقِ صُدُورِهِمْ، وَ أَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِکَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِم‏[45]
 
و هم به دیگران توصیه می کردند که سراسر قلبتان را از محبت الهی پر کنید»[46]
أحبّوا من أحبّ اللَّه و أحبّوا اللَّه من کلّ‏قلوبکم‏[47]
اللَّهُمَ‏اجْعَلْنِی‏مِنَ‏الَّذِینَ‏جَدُّوافِی‏قَصْدِکَ‏ فَلَمْ یَنْکُلُوا وَ سَلَکُوا الطَّرِیقَ إِلَیْکَ فَلَمْ یَعْدِلُوا وَ اعْتَمَدُوا عَلَیْکَ فِی الْوُصُولِ حَتَّى وَصَلُوا فَرَوَیْتَ قُلُوبَهُمْ مِنْ مَحَبَّتِکَ وَ آنَسْتَ نُفُوسَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ[48]
بارالها ! مرا از کسانى قرار ده که براى دیدنت جدّیت به خرج دادند و باز نماندند و راه به سوى تو را پیمودند و از آن ، منحرف نشدند و براى رسیدن ، به تو اعتماد کردند ، تا آن که رسیدند . پس دل هایشان را از محبّت خود سیراب ساختى و جان هایشان را به معرفت خویش ، مأنوس کردى
امیرالمومنین (ع) می فرمایند:
َ وَ اجْعَلْ لِسَانِی بِذِکْرِکَ لَهِجاً وَ قَلْبِی‏بِحُبِّکَ‏مُتَیَّما[49]
در دعای ابوحمزه ثمالی ، آمده است:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ‏تَمْلَأَقَلْبِی‏حُبّاًلَکَ‏ وَ خَشْیَةً مِنْک‏[50]
در فرازدیگری از دعا می فرمایند:
وَحُبِّی‏لَکَ‏شَفِیعِی‏إِلَیْکَ‏ وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِیلِی بِدَلَالَتِکَ وَ سَاکِنٌ مِنْ شَفِیعِی إِلَى شَفَاعَتِک‏[51]
 
» که دوستی به خداوند را شفیع خود قرار داده است.
ٌ اللَّهُمَ‏اجْعَلْ‏حُبَّکَ‏أَحَبَ‏الْأَشْیَاءِإِلَیَ‏ وَ اجْعَلْ أَخْوَفَ الْأَشْیَاءِ عِنْدِی خَوْفَکَ وَ ارْزُقْنِی الشَّوْقَ إِلَى لِقَائِکَ وَ أَقْرِرْ عَیْنِی بِعِبَادَتِک‏[52]
بارالها ! دوستى ات را محبوب ترین چیزها نزدم گردان . ترس از خودت را ترسبارترین چیزها برایم قرار ده و با شوق دیدارت ، نیازهاى دنیا را از من ببُر و هر گاه چشمْ روشنى اهل دنیا را از دنیایشان قرار دادى ، چشمم را با عبادتت روشن کن
اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیْنَا لِقَاءَکَ وَ ارْزُقْنَا النَّظَرَإِلَى‏وَجْهِک‏[53]
 
و در جایی دیگر معصوم پناه می برد از زوال محبّت :
اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ، أَوْزَالَ‏عَنْ‏مَحَبَّتِکَ‏ مِنْ خَطَرَاتِ قَلْبِی،[54]
 
5-2-        محبّت الهی در سیره اهل بیت(ع)
3-2-1- اطعام یتیمان ونیازمندان به خاطر رضایت الهی
در سوره انسان آیه 9 می خوانیم که عدّ ه ای برای رضای خداوند تبارک و تعالی به یتیم و مسکین و اسیر کمک می کنند و اطعام می نمایند آیه شریفه چنین است:
إِنَّمانُطْعِمُکُمْلِوَجْهِاللَّهِلانُرِیدُمِنْکُمْجَزاءًوَلاشُکُوراً[55]
شأن نزول این آیه شریفه را مفسّرین در باره اهلبیت پیامبر (ص) ، دانسته اند.فیض  کاشانی می گوید : از خاصّ و عام روایت شده که این آیات شریفه  از «انّ الابرار لفی نعیم» تا آیه « کان سعیهم مشکورا» درباره علی و فاطمه  و حسن و حسین و فضّه خادمه نازل شده است.[56]
وجهخداىتعالىعبارتاستازصفاتفعلىاو،کهصفاتذاتىخداىتعالىماوراىآنصفاتقراردارد،ومبدأآنودرآخرمبدأتمامىخیراتعالماست. وبنابراینبرگشتاینکهعملبراىوجهاللَّهباشد،بهاینمى‏شودکهعملانسانبهاینانگیزهازانسانسربزندکهباعثرضاىاوست،واومحبوبماورضایتشمنظورمااست،براىاینکهاوجمیلعلىالاطلاقاست،وبهتعبیردیگر: برگشتچنینعملىبهایناستکهانسانخداىراتنهابهاینجهتعبادتکندکهاواهلیتعبادتواستحقاقآنرادارد.[57]
 
3-2-2- عبادات اهل بیت (ع)
ما عبدتک خوفا من نارک
 قَالَأَمِیرُالْمُؤْمِنِینَوَسَیِّدُالْمُوَحِّدِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا طَمَعاً فِی جَنَّتِکَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک  [58]
 
 
 
 
3-2-3- یاد خداوند در هر حالی
امام علی (ع) لحظه آخر به خداوند قسم می خورند: « فزت و رب الکعبه » ...
امام حسین (ع) در لحظه آخر عمر شریفشان ، هنگام شهادت می فرمایند: « بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملّه رسول الله » [59]مضاف الیه همه کلمات لفظ جلاله « الله » است.
یعنی من رنگ الهی گرفته ام : «صبغه الله و من احسن من الله صبغه»
3-2-4- انجام کارها (جهاد و...) برای رضایت الهی
امیر المومنین (ع) هنگامی که عمروبن عبدود به صورت حضرتش آب دهان انداخت چندین مرتبه به دور او چرخید تا خشم و غضب ایشان فرو کش کند.
 
 
نتیجه گیری:
از اهداف خلقت انسان ها  این است که به مقام عبودیّت برسند، و بالاترین مقام عبودیت «مقام محبّت الهی » است.
خداوند متعال این استعداد را در درون آدمی به ودیعت نهاده تا بتواند با درک مقام محبّت به بالاترین ارزشهای انسانی نایل آید.
آنچه که از آیات و روایات برداشت می شود این است که ائمّه اطهار و بزرگان دین هماره در صدد این بودند که به این مقام ارجمندنایل آیند.
ماشیعیان که ادّعای پیروی از آن ذوات مقدّس را در کارنامه اعمالمان داریم، لازم است در بدست آوردن «مقام محبّت الهی» نهایت سعی و تلاشمان را بکار بندیم.
و الّسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
[1]-  تَمَامُ‏ الشی‏ء: انتهاؤه إلى حدّ لا یحتاج إلى شی‏ء خارج عنه، و الناقص: ما یحتاج إلى شی‏ء خارج عنه‏
راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن،ص 168
[2]- راغب اصفهانی، ص 726: کَمَالُ‏ الشی‏ء: حصول ما فیه الغرض منه. فإذا قیل: کَمُلَ‏ ذلک، فمعناه: حصل ما هو الغرض منه‏
[3]- المحیط ج2، ص321: و الحُبُ‏: ضِدُّ البُغْضِ. و حَبَبْتُه‏: فی مَعْنى‏ أحْبَبْتُه‏. و هو مَحْبُوْبٌ‏.
 
[4]- راغب اصفهانی، ص 215. فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ‏ یُحِبُّهُمْ‏ وَ یُحِبُّونَهُ‏ [المائدة/ 54]، فَمَحَبَّةُ اللّه تعالى للعبد إنعامه علیه، ومَحَبَّةُ العبد له طلب الزّلفى لدیه.
 
[5]-  آیت الله جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقرّبان، مرکز نشر اسراء،زمستان 89، چاپ ششم ، ج 2.ص330.
[6]- همان.
[7]- طه،50.
[8]- ابن مشهدى، المزار الکبیر،محمد بن جعفر م 610 ق‏‏محقق / مصحح: قیومى اصفهانى، جواد،‏دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏ قم‏ 1419 ق‏
 ص 174.
[9]- انفطار، 8-6.
[10]- نهج البلاغه، ( للصبحی صالح)نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین‏تاریخ وفات مؤلف: 406 ق‏محقق / مصحح: صالح، صبحی‏، هجرت‏، قم‏،1414 ق‏، خطبه اول.ص  39.
[11]- نهج البلاغة ‏شریف الرضی، محمد بن حسین‏تاریخ وفات مؤلف: 406 ق‏مترجم: انصاریان، حسین‏‏، دار العرفان‏،: قم‏،ص 1.
 
[12]- نهج البلاغه ، صبحی صالح،خطبه اول ص 39.
[13]- ‏ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏،تاریخ وفات مؤلف: 605 ق‏، مجموعة ورّام ناشر: مکتبه فقیه‏،،قم 1410 ق‏ ج 1، ص52.
[14]-  منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم علیه السلام، مصباح الشریعة - بیروت،ناشر اعلمی، چاپ: اول، 1400ق.ص 119.
[15]- ابن طاووس، على بن موسى،‏م664 ق‏ؤ إقبال الأعمال( ط- القدیمة)‏،دار الکتب الإسلامیه‏،: تهران‏،1409 ق‏، ج2،ص 708.
[16] ابن طاووس، على بن موسى، فلاح السائل و نجاح المسائل - قم، چاپ: اول، 1406 ق.ص،107.
[17] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.ج 8،ص 247.
[18]- الروضة من الکافی یا گلستان آل محمّد / کلینى، محمد بن یعقوب‏،م329 ق‏مترجم: کمره اى، محمد باقر،کتابفروشى اسلامیه‏، تهران‏،ج 2،ص 89.
 
[19]- احزاب ،4
[20]- تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.ص141.
[21]، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم -.ص141.
[22] ( 262)- عن: ب.
[23] طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد - بیروت، چاپ: اول، 1411 ق.ج2،ص 590.
[24]- ادب فنای مقرّبان،ج 2، ص 334.
[25] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.ج66،ص 251.
[26]- همدانی درود آبادی، میرحسین،الشّموس الطّالعه فی شرح الزِیاره الجامعه، انتشارات عروه الوثقی،1413ق، چاپ اول، ص 207.
[27] على بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، الصحیفة السجادیة - قم، چاپ: اول، 1376ش.ص 134.
[28] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زاد المعاد - مفتاح الجنان - بیروت، چاپ: اول، 1423 ق.ص49.
[29] ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال (ط - القدیمة) - تهران، چاپ: دوم، 1409 ق.ج1،ص75.
-[30] کوفى اهوازى، حسین بن سعید، المؤمن - قم، ق‏1404.ص 32.
[31]- کربلائی، شیخ جواد بن عبّاس، الانوار السّاطعه ، دار الحدیث، بی تا ، ج2، ص 421.
[32] - کوفى اهوازى، حسین بن سعید، المؤمن - قم، ق‏1404.ص32.
[33] ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی( للصدوق) - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.ص356.
[34] ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق) / ترجمه کمره‏اى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.ص357.
[35] ( 8) ج: العبّاد.
[36] ( 9) رض: العبادات.
[37] شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة علیهم السلام - مشهد، چاپ: اول، 1414ق.ج1،ص 40.
[38] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.ج92،ص 467.
[39] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.ج2، ص500.
[40] لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی) - قم، چاپ: اول، 1376 ش.ص 135.
[41] لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی) - قم، چاپ: اول، 1376 ش.ص 40.
[42] تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.ص 189.
[43] برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن - قم، چاپ: دوم، 1371 ق.ج1، ص39.
[44] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زاد المعاد - مفتاح الجنان - بیروت، چاپ: اول، 1423 ق.ص412.
[45] ، زاد المعاد - مفتاح الجنان - .ص 415.
[46]- ادب فنای مقرّبان،ج 2، ص 333.
[47] پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله) - تهران، چاپ: چهارم، 1382ش.ص818.
[48] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.ج91،ص156
[49]طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد - بیروت، چاپ: اول، 1411 ق.ج2،ص850.
 
 
[50] طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد –ج2،ص 596.
[51] کفعمى، ابراهیم بن على عاملى، المصباح للکفعمی (جنة الأمان الواقیة) - قم، چاپ: دوم، 1405 ق.ص590.
[52] ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال (ط - القدیمة) - تهران، چاپ: دوم، 1409 ق.ج1،ص 434.
[53] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.ج87،ص159.
-[54] على بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، الصحیفة السجادیة - قم، چاپ: اول، 1376ش.ص 144.
[55]- انسان، 9
[56]- کاشانی ، فیض،تفسیرالصافى‏،انتشاراتالصدر،تهران‏،1415 ق‏،ج5،ص 261.
[57]- علّامه  طباطبائی،تفسیر المیزان، ‏ترجمه:موسوىهمدانىسیدمحمدباقر،‏ناشر: دفترانتشاراتاسلامىجامعه‏ىمدرسینحوزهعلمیهقم‏،قم‏،1374 ش‏،ج20،ص204.
[58]- نهج البلاغه
[59]- فرهنگ عاشورا، مهدی رستم نژاد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی